مناجات پایان سالی با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
به چـشـم روشـنـی شـام تـار منتـظرم به صبح - آن قـسم آشـکـار- منتظرم بـیـا که عـیـد بـیـایـد به خـانـۀ دل ما حضور سبز تو را ای بهـار منتظرم اگرچه دیر شده با گذشت اینهمه سال به حُکم مـطـلـق پـروردگـار منتظرم تورا نخواستم آنگونهای که باید خواست شـبـیـه مـردم اهـل شـعـار مـنـتـظرم زمـانـه مـیگـذرد نـا امـیـد؛ امـا مـن به رغـم خـستگی روزگـار؛ منتظرم هـنوز آمـدنت آرزوی عـقـربههاست به دیـرپـایی این انـتـظـار مـنـتـظـرم تو را نـدارم و از هر کسی ندارتـرم کجاست آن کـرم بیشـمار؟ منتـظرم مـیان روضه هـوای مدیـنه پـیـچـیـده قـسم به مـادر مخـفـی مـزار منتظرم |